۱۳۸۹ بهمن ۴, دوشنبه

پله اول؛ هلیم گوشت

خب چه کار باید می‌کردم؟ هشت صبح بیدار شده بود و اصلا نخوابیده بود. یازده شب شده بود و هی گریه می‌کرد. هی شیر می‌خواست و باز هی گریه می‌کرد. قبل‌ترها شیر که می‌خورد، مست می‌شد و بی‌هوش گوشه‌ای می‌افتاد و خواب‌ش می‌برد. مرد می‌گفت انگار که شیر از هر شرابی مست‌تر می‌کند این آدمی‌زاده‌ی کوچک را.
امروز دیگر از این نوع بی‌قراری‌ش، معلوم بود که سیر نشده است و بنابراین نمی‌توانست بخوابد.

ساعت یازده شب، دیدم که کاری از دست خودم و اعضا و جوارح‌م دیگر برنمی‌آید.
کمی هلیم را با آب گرم رقیق کردم و به‌ش دادم. خیلی با لذت و علاقه می‌گذاشت که قاشق را بکنم توی دهن‌ش! حتی در همین حین لبخندهای ملیحی هم تحویل من می‌داد و به کشف مزه تازه مشغول بود!

بنابراین با عرض معذرت از همه متخصصان تغذیه کودک، همه کتاب‌های تغذیه سالم برای بچه و همه وب‌سایت‌های تخصصی بچه‌داری و هم‌چنین دکتر محترم خانوادگی که تاکید داشت تا شش‌ماهگی به بچه غذا ندهیم،  باید اعلام کنم اولین غذای دخترک من یک هلیم پرگوشت بود که با اشتها و در نهایت لذت تناول شد.

۱ نظر:

  1. همین چند روز پیش یه خبر خوندم توی بی بی سی که می گفت تحقیقات جدید نشون می ده اینکه تا شش ماهگی فقط باید شیر خورد چیز خوبی نیست و باید زودتر به بچه غذا داد.
    حالا منظور از غذا می تونه هلیم پر گوشت هم باشه یا نه، محققین باید روش کار کنن.

    پاسخحذف