خودم را دوست دارم؛ هر وقت جلو آینه قدی میایستم میبینم که شکم بزرگشدهم را چه دوست دارم؛ هی بهش دست میکشم و خوشی مهمترین حسیست که در این لحظهها دارم. چه بدنم به نحو فوقالعادهای انعطافپذیر و نردیک به روح طبیعت و عالم هستی است. همیشه فکر میکردم این روح است که اهمیت مطلق دارد و بدن صرفا مرکب روح است؛ بارداری و زاییدن و شیردادن و بزرگ شدن و جمع شدن، همگی یادم داده است شگفتی «بدن» چیزی از شگفتی روح کم ندارد.
اگر وقت کنم جلو آینه به صورتم دقیق نگاه کنم، باید حتما قربونصدقه پوست شفاف و چشمهای آرامم بروم.
حتی وقتی زیر چشمهام دمبهساعت گود میافتد و سیاه میشود، باز هم خودم را دوست دارم.
انگار هیچوقت اینقدر زیبا و آرام نبودهام.
اگر وقت کنم جلو آینه به صورتم دقیق نگاه کنم، باید حتما قربونصدقه پوست شفاف و چشمهای آرامم بروم.
حتی وقتی زیر چشمهام دمبهساعت گود میافتد و سیاه میشود، باز هم خودم را دوست دارم.
انگار هیچوقت اینقدر زیبا و آرام نبودهام.
چه حس زیبایی. تبریک و درود.
پاسخحذفحس نزدیکی بهتون دارم. دختر اول من یه چند ماهی بزرگتر از دختر شماست و دختر دومم هم تاریخ 13 جون به دنیا اومد. امیدوارم همه چی به خوبی و خوشی پیش بره براتون.
پاسخحذف