۱۳۹۱ بهمن ۱۱, چهارشنبه

سرشاری

احساس سپاس‌گزاری چه‌قدر آدم را سرشار می‌کند.
از معدود دفعاتی که در درون‌م احساس خلاء نمی‌کنم وقت‌هایی است که از چیزی سپاس‌گزارم و این حس، خالیِ من را پُر می‌کند.
وقتی به زبان می‌آورم‌ش دیگر قُل‌قُل سرریز می‌کند.


۱۳۹۱ دی ۲۶, سه‌شنبه

فضول محله

پسر کوچولو به مرحله فضول‌بازی رسیده است. دست‌ می‌اندازد و همه چیز را قاپ می‌زند؛ از بشقاب و کاسه و لیوان روی میز گرفته تا موهای من و کت بابا و نان بربری و دماغ دخترک! کلا دارد پنجه قوی می‌کند.
بازیگوش است و این روزها که از نشستن و خوابیدن متنفر است، وقتی وایمیستونم‌ش به خودش خیلی افتخار می‌کند. موقع وایسادن برای خودش دست می‌زند و خودش را رقصان‌رقصان تشویق می‌کند.

۱۳۹۱ دی ۲۳, شنبه

خواب خوش

خواب دیدم یک بچه دیگر دنیا آورده‌م؛ توی همان دو سه روز اول سه تا خانه کادو گرفتم!
یعنی برم تو کار سومی؟