۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

اولین تناقض فلسفی زندگی

امروز برای اولین بار پستونک را امتحان کردم.
تا به حال دوست نداشتم اصلا پستونک یا هرچیز شبیه به این را به بچه بدهم.
توی این چند روز اخیر دیدم که حتی وقتی کاملا هم سیر است و تازه شیر خورده است، باز هم دنبال مک‌زدن است.
وقتی بی‌قرار می‌شود و سینه را به‌ش می‌دهم، باز هم چند تا مک می‌زند، سینه را می‌ندازد بیرون و دوباره داد و فریاد راه می‌اندازد.

احساس کردم از رفتن شیر توی دهان‌ش عصبانی می‌شود؛ در حالی‌که در همان حال باز هم دنبال سینه می‌گردد.
فکر کردم در این مواقع او تنها نیاز به مک‌زدن دارد؛ بدون اینکه نیازی به شیر درون سینه -که تنها ابزار مک‌زدن‌ش است- داشته باشد. برای همین بچه دچار تناقض وجودی با سینه می‌شود. در عین حال که مک‌ش را می‌خواهد، اما شیرش را نمی‌خواهد و نمی‌داند چطور باید با این پدیده برخورد کند. 
مک‌زدن غیر از سیر کردن بچه -به‌واسطه جریان پیدا کردن شیر- کارکردهای دیگری هم دارد؛ که مهم‌ترین‌شان آرامش‌بخشیدن است.

راه‌حل این مشکل پیچیده فلسفی، پستونک است که من کشف کردم!

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر