سرش را پرت میکند به طرف عقب. دهانش را باز میکند. چشمهاش را تا اندازهای که برایش امکان دارد گرد میکند؛ طوریکه مژههاش میخورد به ابروهاش و سفیدی چشمهاش زیر پلک بالا معلوم میشود. بعد کلهش را با شدت و تند و تند به راست و چپ میچرخاند و پاهاش را هی تکانتکان میدهد و انگار که هر لحظه درصدد این است خودش را به پایین پرتاب کند.
این وصفحال این دخترک چهلوچند روزهی من است؛ وقتی توی بغل من دارد از یک مکان جدید رد میشود!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر