۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه

چه خوشگل شدم امشب

مادر یک بچه باید خوشگل باشد. مادر یک بچه باید شاد باشد. مادر یک بچه باید احساس ارزشمندبودن بکند تا بتواند حس شادمانی و اعتماد به نفس را به بچه کوچولوش منتقل کند.
این است که من امروز رفتم موهام را کوتاه کوتاه کردم و خیلی خوشگل شدم و شاد شدم؛ هرچند که میزان موهای سفید سرم باورنکردنی است. انگار که با واقعیتی از خودم روبه‌رو شدم. انگار که تازه به‌چشم هم دیدم که این چند ساله اخیر چه‌طور گذشت...

و این است که دخترک وقتی برای اولین بار به چهره‌م -که حالا تفاوت قابل ملاحظه‌ای با قبل کرده است- نگاه کرد، بعد از چند لحظه سکوت -و احتمالا تعجب و احساس ناآشنایی- شروع به خنده‌های بلند کرد!
هی گفتم: خوشگل شدم؟
هی خندید و خندید و خندید.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر