پسرکوچولو با چشماش آدم را میخورد؛ از بس که زل عمیق به ته چشمها میزند و پلک هم نمیزند.
وقتی دارد من را میخورد، هی میگویم "آخ جون... آخ جون..."
از ذوق من میخندد، لپ راستش چال میافتد.
خنده گنده یک دهن بیدندان از همه آبشارها و جنگلها و دریاهای دنیا خوشتر است.
وقتی دارد من را میخورد، هی میگویم "آخ جون... آخ جون..."
از ذوق من میخندد، لپ راستش چال میافتد.
خنده گنده یک دهن بیدندان از همه آبشارها و جنگلها و دریاهای دنیا خوشتر است.