دوستان کاناداییای داریم که هر هفته شبهای جمعه یا شنبه
با هم هستیم. چون ما دخترک را داریم هر هفته دیدارمان خانه ماست تا ددخترمان برای
بازی کردن و خوابیدن راحت باشد. یک هفته ما شام درست میکنیم و یک هفته اونها شام
درست میکنند و با خودشان میآورند. تا به حال خیلی از کارهای اولین بارش را پیش اینها انجام داده است.
هفته قبل پیش همین دوستان، چنگال دستش گرفت و با
دقت و آرامش همه غذاش را با چنگال گذاشت توی دهنش و خورد. (همیشه با دست غذا میخورد)این هفته وقتی داشتیم شام میخوردیم، دستمال را گرفتم جلوی دهنم و آرام چند بار روی لبهام فشار دادم که یعنی لبم رو دارم تمیز میکنم. از نوع نگاهش فهمیدم که دستگاه ضبط صوت وتصویر را روشن کرده است. یک دستمال هم دادم دستش، زل زده بود به من و دقیقا با حرکات من، آرام دستمال رو روی لبهاش فشار میداد. ا
انگار داشتم توی آینه دهنم را تمیز میکردم!
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر