پسر کوچولو تازگیها یاد گرفته است که اسباببازیهاش را با دیگران قسمت کند و این مفهموم برایش جا افتاده است که باید منتظر نوبتش باشد و اگر میخواهد دل بچههای دیگر را به دست بیاورد باید چیزهاش را با آنها قسمت کند.
دیروز توی ماشین نشستهاند. پسر کوچولو یک میمون روی صندلیش داشت و با ذوق برش داشت. دخترک به داد و هوار که منم monkey میخواهم. پسره دست کوچولوش را دراز کرد و خودش را کش داد و میمون را داد دست دخترک.
بعد گفت: مامان...مامان.... share... share و منتظر ماند تا حسابی با قربون صدقه از خجالتش دربیام.
دخترک گفت: مامان دیگه share کردن یاد گرفته. دیگه big sister شده است!
خوب بیا یه چیزی بنویس دیگه.دلمون تنگ شده براتون
پاسخحذفیه خبری از حال خودتون بده لطفا.دارم نگران میشم.
پاسخحذف