۱۳۹۲ شهریور ۱۰, یکشنبه

امروز این پسرک هی گفت: مامّا... مامّا... 
خیلی خوش‌مزه است.
دو روز پیش به مرد گفتم پسرکوچولو هم یک ساله شد.
من فکر می‌کنم دو تا بچه برای یک خانه کم است.
گفت آیا من دیوانه شدم؟ آیا به سرم زده است؟ آیا یادم نیست چه به سرم آمده است؟ 
دیوانه نشدم، به سرم نزده است، یادم هم هست که چی به سرم آمده است؛ فقط فکر می‌کنم دو تا بچه برای یک خانه کم است. همین.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر