می خواهیم برویم خانه دوستم. یک کم ریمل میزنم و یک رژلب کمرنگ.
دخترک که منو میبیند، چند لحظه مکث میکند و به صورتم خیره میشود. دست به مژههام میکشد و به لبهام. لبخند میزند و میگوید: مامان... به بَ... به بَ... به بَ...
دخترک که منو میبیند، چند لحظه مکث میکند و به صورتم خیره میشود. دست به مژههام میکشد و به لبهام. لبخند میزند و میگوید: مامان... به بَ... به بَ... به بَ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر