۱۳۹۱ اردیبهشت ۸, جمعه

دخترک یک طرف‌م دراز کشیده و دست‌ش را دور گردن‌م انداخته و مرد طرف دیگرم. آن سومی که هم دارد توی دل‌م ورجه وورجه می‌کند.
فکر می‌کنم که بال‌هام چه بزرگ شده‌ند.

۱ نظر: