۱۳۹۳ دی ۳۰, سه‌شنبه


پسر کوچولوم دست‌هاش را می‌ندازد دور گردن‌م و آرhم در گوشم می‌گوید:
I love you so so much maman

رویا

دخترک می‌گوید مامان من قورمه‌سبزی می‌خورم، می‌رم تو ‌dream
می‌گویم چی گفتی؟
قاشق‌اش را می‌کند توی خورش، با طمانینه می‌آورد بالا و در حالی‌که که دارد می‌گذارتش توی دهن‌ش چشم‌هاش را می‌بندد و بوی قورمه‌سبزی را با یک نفس عمیق می‌کشد تو!