پسر کوچولو لیوان آب را ریخته روی زمین و دارد شلپ شلپ میکوبد رویش.
صداش میکنم.
میگوید: هان؟ جانم؟
(یادم میرود میخواستم دعواش کنم)
از روی زمین با یک حرکت میدزدمش و محکم به خودم فشارش میدهم.
میگویم الان چی گفتی؟
میگوید: گفتم جانم...
مرسی که شروع کردی دوباره به نوشتن،من واقعا نگران شده بودم که خدا رو شکر بیخود بود.تولو خدا تند تند بنویس.دوستتون دارم.
پاسخحذف